گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد چهارم
[سوره البقرة ( 2): آیات 224 تا 227 ] ....



ص : 161
اشاره
وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَ ۀً لِأَیْمانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْ لِحُوا بَیْنَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ( 224 ) لا یُؤاخِ ذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمانِکُمْ وَ
لکِنْ یُؤاخِ ذُکُمْ بِما کَسَ بَتْ قُلُوبُکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ ( 225 ) لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَۀِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فاؤُ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ
( 226 ) وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ( 227 )
ص: 162
[سوره البقرة ( 2): آیه 224 ] .... ص : 162
اشاره
( وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَۀً لِأَیْمانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ( 224
ترجمه و شرح .... ص : 162
خداوند متعال در این آیه مبارکه سوگند بخدا را مانع ترك کارهاي نیکو ندانسته و قتل از بیان حکم ایلاء یعنی سوگندي که بسبب
آن همسر حرام میگردد بیان حکم خود سوگند پرداخته و میفرماید:
سوگندهاي خود را بخدا مانع و دست آویز قرار ندهید از اینکه در باره یکدیگر نیکی کنید یعنی نگوئید چون من قسم یاد کردهام
صفحه 91 از 274
لذا نمیتوانم فلان عمل خیر را بجاي آورم و همچنین سوگندهاي خود را حاجز و مانع قرار ندهید از اینکه از معاشرت و آمیزش
بپرهیزید و در میان مردم صلح و آشتی دهید و این قبیل قسم خوردنها را ترك کنید زیرا تمام اینها مخالف قوانین اسلام و موجب
تفرقه جماعت است و شما میخواهید با کناره گیري از کار خیر خود را پرهیزکار نشان دهید و خود را از اصلاح کار مردم و اداء
حقوق برادري تبرئه نمائید در صورتی که باید راه کمال و تقوي را پیموده و باصلاح زندگی مردم بپردازید و سوگند بنام خدا را
مانع از انجام کار نیک و اصلاح در میان مردم قرار ندهید زیرا اینگونه سوگندها بیارزش و بیاعتبار است و همینطور است
سوگندهائی ص: 163
که براي انجام یک کار حرام یا مکروه واقع میشود مثل اینکه کسی سوگند یاد کند که قرض خود را نپردازد یا با برادر خود سخن
نگوید و اعتناء نکردن به این گونه سوگندها هیچگونه کفارهاي هم ندارد.
و بتفسیر دیگر خدا را در معرض و مورد سوگندهاي خود قرار ندهید که با بسیار قسم خوردن او را مبتذل کرده و از اهمیت
نیندازید زیرا کسی که بسیار سوگند میخورد جري شده و در تعظیم نام خدا مقصر است و از جلال و وقار آن در زبانها و گوشها
میکاهد زیرا گذشته از اینکه ساحت پروردگار با چنین کارهائی تناسب ندارد اصولا در اثر قسم زیاد کم کم اعتماد مردم هم کم
میشود و این دستور بخاطر آن است که شما نیکوکار و پرهیزکار باشید و بین مردم را اصلاح نمائید نه اینکه سوگند بخورید که بین
مردم را اصلاح نکنید و بملاحظه سوگندي که خوردهاید ترك نیکی و تقوي و اصلاح بین خلق نمائید و این را هم بدانید که خدا
قسم خوردن شما را شنوا و نیاتتان را دانا است خصوصا سوگند وسیله مناسبی براي گزاف گوئی و رواج دروغ نیز خواهد شد.
(224)
ص: 164
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 164
مینگردانید دست آویز هم حق تعالی را بسوگند و قسم
که کشید از بر و تقوي دست باز یا ز اصلاح خلایق در جواز
خورده بود سوگند شخص نامدار که نگردد داخل او اندر سه کار
زان یکی اصلاح بین الناس بود آمد این آیت که لغو است این عهود
کی کند سوگند هرگز بخردي ترك نیکی تا کند در موردي
بشنود حق هر چه گویند از مجاز بر ضمایر هم بود داناي راز
(224)
شان نزول .... ص : 164
این آیه در باره عبد اللّه بن رواحۀ نازل گردیده که قسم خورده بود با شوهر خواهر خود سخن نگوید و کار خیري براي او انجام
ندهد و بین او و خواهر خود را که زن و شوهر بودهاند اصلاح ننماید.
مجمع البیان و ابو الفتوح رازي نیز این شأن نزول را نقل کردهاند.
و نیز گفتهاند که این آیه در باره ابو بکر بن قحافه نازل گردیده که ص: 165
صفحه 92 از 274
رابطه خود را با فرزندش عبد الرحمن قطع کرده بود و سوگند یاد نموده بود تا مادامیکه اسلام نیاورد هیچگونه احسان و خیري در
باره وي نکند.
کشف الاسرار و روض الجنان نیز این قول را نقل کرده است ولی از ابن جریح نقل کردهاند که وي گفته این آیه در باره ابی بکر
نازل گردیده که سوگند یاد کرده بود که مساعدت و نفقهاي که در باره مسطح انجام میداد قطع نماید و او یکی از خویشاوندان ابو
بکر بوده است.
تفسیر جامع البیان نیز قول را نقل کرده است.
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 165
قوله تعالی وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَۀً لِأَیْمانِکُمْ کلمه لا در کلام عرب بچند معنا مورد استعمال قرار گرفته است:
1) ناهیه و آن براي طلب ترك است و مدخول آن مجزوم و مخصوص بمضارع است چنانکه در آیه 51 سوره مائده میفرماید: )
لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصاري أَوْلِیاءَ ( 2) نافیه چنانکه در آیه 6 سوره بقره میفرماید:
أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ ص: 166
3) لاء زائدة و آن براي تأکید و تقویت کلام است چنانکه در آیه 93 سوره طه میفرماید: )
ما مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا أَلَّا تَتَّبِعَنِ که در صورت سقوط لا معنی کلام عوض نمیشود.
4) لاء نفی جنس چنانکه در آیه 197 سوره بقره میفرماید. )
فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ که جنس کلمه بعد را بکلی نفی میکند.
ص: 167
[سوره البقرة ( 2): آیه 225 ] .... ص : 167
اشاره
( لا یُؤاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمانِکُمْ وَ لکِنْ یُؤاخِذُکُمْ بِما کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ ( 225
ترجمه و شرح .... ص : 167
در این آیه مبارکه خداوند متعال حکم سوگند لغو را بیان کرده و میفرماید:
خداوند متعال شما را بخاطر مخالفت سوگندهاي لغو و بیهوده که بدون توجه و قصد قلبی بلکه بعنوان تکیه سخن در لابلاي گفتار
خود از روي عادت میخورید مانند بلی و اللّه یعنی آري بخدا یا لا و اللّه یعنی نه بخدا که مقصودتان مجرد تأکید در سخن است
مؤاخذه نمیکند و کفاره هم ندارد و این معنی از ائمه ما سلام اللّه علیهم اجمعین نقل گردیده و شافعی نیز همین معنی را پذیرفته
است اما بنظر مجاهد و قتاده و عدهاي دیگر از مفسرین معنی سوگند لغو این است که شخص بگمان اینکه سخن او راست است
قسم بخورد ولی بعدا بفهمد آنچه که بصحّت آن سوگند خورده دروغ بوده است این شخص در مقابل این سوگند دروغین معاقب
صفحه 93 از 274
نخواهد شد و ابو حنیفه و پیروان او نیز همین معنی را قبول کردهاند ولی ابن عباس و طاووس و سعید بن جبیر معتقدند که سوگند
، لغو سوگندي است که از روي غضب و ناراحتی انجام گرفته که خداوند متعال بر مخالفت این أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 4
ص: 168
نوع قسمها مؤاخذه نمیکند.
امّا بنظر سعید بن جبیر لازم است که آن شخص کفاره بدهد و بعقیده بعضی از مفسرین سوگند لغو سوگندي است که لازم الوفاء
نباشد و این گونه سوگندها کفاره هم ندارد و اعتقاد مسروق نیز همین است البته ادب مستلزم آن است که هرگز در کارهاي روزانه
و مکرر بچنین کاري دست نزنند زیرا از مهابت و شکوه نام خدا در نظر مردم میکاهد ولی مؤاخذه و کیفر دادن براي اموري است
که نیت قلبی با آنها همراه است لذا میفرماید:
ولی سوگندهائی که دلهاي شما کسب کرده و از روي قلب و اراده و اختیار بزبان جاري ساختهاند و در دنیا از آن توبه نکرده و
کفاره ندادهاید در آخرت مؤاخذه میکند و بدانید که خداوند متعال نسبت بسوگندهاي لغو شما و بگناهانیکه شایسته بخشش است
آمرزیده است و در مؤاخذه بسوگندهائی که از روي اراده و اختیار یاد میکنید و همچنین بگناهانیکه سزاوار شکنجه و عذاب است
نیز حلیم و بردبار است و در عذاب شتاب نمیکند و بشما مهلت توبه و جبران میدهد.
(225)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 168
حق نگیرد مر شما را از کرم بر یمین لغو هیچ از بیش و کم
لیک گیرد آنچه بر دلهاي خویش کسب کردید آن ز حاصلهاي خویش
هر چه از دل بگذرد بیقصد نیست حق بود آگاه کورا قصد نیست
حق غفور اعنی که آمرزنده است در عقوبت بردبار از بنده است
(225)
ص: 169
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 169
قوله تعالی لا یُؤاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ لغو- کلام بیهوده و عمل بینتیجه، چنانکه در آیه 3 سوره مؤمنون میفرماید:
وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ و از این ماده است:
لاغی- یعنی سخن بیهوده و یاوه و مؤنث آن لاغیۀ است چنانکه در آیه 11 سوره غاشیه میفرماید:
لا تَسْمَعُ فِیها لاغِیَۀً.
یعنی در بهشت سخن یاوهاي نشنوي.
و در ضمن آیات قرآن بمعناي مختلفی بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی سوگند دروغی است که راست پنداشته شود چنانکه در آیه 89 سوره مائده میفرماید: )
لا یُؤاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمانِکُمْ وَ لکِنْ یُؤاخِذُکُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَیْمانَ.
صفحه 94 از 274
2) بمعنی سوگند خوردن و پیمان بستن هنگام میگساري چنانکه در ص: 170 )
آیه 62 سوره مریم میفرماید:
لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً إِلَّا سَلاماً یعنی لا یسمعون فی الجنۀ الحلف عند شرب الخمر کعمل اهل الدنیا فیها اذا شربوا الخمر ( 3) بمعنی
باطل و بیهوده چنانکه در آیه 26 سوره فصلت میفرماید:
لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ یعنی کافران به مردم میگفتند بر این قرآنی که محمّد صلّی اللّه علیه و آله میخواند گوش فرا
ندهید و سخنان باطل و بیهوده در آن القاء کنید.
ص: 171
[سوره البقرة ( 2): آیه 226 ] .... ص : 171
اشاره
( لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَۀِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فاؤُ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( 226
ترجمه و شرح .... ص : 171
خداوند متعال پس از بیان قاعده کلی سوگند در این آیه مبارکه بسوگند مربوط بمحیط خانواده میپردازد زیرا بعضی از شوهران
در حالاتی که براي آنان پیش میآید قسم میخورند که براي مدتی محدود یا نا محدود از همبستر شدن با زنان خویش خودداري
کنند اسلام براي حرام کردن اینگونه سوگند از ابتداي کار دستوري نداده بلکه آن را بحدّي محدود ساخته است ولی در عین حال
مرد را هم بحال خود رها نکرده زیرا ممکن است وي نیز در بعضی از حالات ستمگر بوده و بخواهد زن خود را بیازار بطوریکه نه از
زندگی همسري بهرهمند گردد و نه آزاد باشد که بتواند زندگانی تازهاي بدست آورد لذا دین مبین اسلام براي آنکه همه این
احتمالات مورد توجه قرار گرفته باشد براي ایلاء مدتی قائل شده که نباید از چهار ماه بگذرد و این چهار ماه کافی است تا مرد
امیال خویش را آزموده و سپس یا نزد زن و خانه خویش بازگردد یا بر همان حالت بیمیلی یا ناتوانی خویش باقی بماند که در
چنین حالت بایستی گره زوجیت گشاده گشته و زن با طلاق آزاد گردد تا هر کدام بتوانند با همسر تازهاي زندگی جدیدي آغاز
ص: 172
کند اینک میفرماید:
براي آنانکه بسوگند از زنانشان کناره گیري میکنند یعنی سوگند یاد میکنند که با آنان دوري گزید و آمیزش جنسی ننمایند حق
دارند چهار ماه انتظار بکشند و در این چهار ماه شوهران بایستی تکلیف همسران خود را روشن ساخته و آنان را از این گرفتاري و
نابسامانی نجات دهند یا از سوگند خود برگشته و با همسر خویش زندگی کنند که در این صورت بایستی بموجب آیه 92 سوره
مائده که میفرماید:
وَ لکِنْ یُؤاخِذُکُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَیْمانَ فَکَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساکِینَ.
بده فقیر اطعام نمایند و یا رسما آنان را طلاق داده و آزادشان سازند ولی انتخاب راه اول و بهم نزدن کانون خانواده بدون تردید
مورد رضایت خداوند متعال است چنانکه میفرماید:
صفحه 95 از 274
اگر پیش از بسر رسیدن چهار ماه بازگشتند و سوگند خود را شکسته و کفاره دادند و با همسران خود جماع کردند چیزي بر آنها
نیست زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است و گناه مخالفت قسم یاد کردن را با دادن کفاره که بمنزله توبه است میبخشد.
(226)
ص: 173
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 173
آن کسانکه دور میباشند هم از زمان خویش از روي قسم
مر زنان را هست حد انتظار چاره ماه اندر جدائی در قرار
وطی ایشانرا است اندر اعتدال چار ماه تام حد اعتزال
میخورد سوگند مردي از غضب یا از اضراري و شد عزلت طلب
که نیاید از تکلم با نساء باشد این یا از غضب یا از رضا
پس کند برگشت بر وي نیست بیم حق به بخشد کو غفور است و رحیم
ور که مدت منقضی گردید و باز جمع او با زن نشد در اهتراز
باید الزامش نمودن بر رجوع هم دهد کفاره در حال وقوع
یا دهد بر وجه الزامش طلاق ور نماید امتناع او از طلاق
جنس و بندش لازم آید در جزا که نماید یا رجوع او یارها
(226)
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 173
قوله تعالی تَرَبُّصُ أَرْبَعَۀِ أَشْهُرٍ ربص- بر وزن فلس یعنی انتظار و از این ماده است تربص یعنی انتظار کشیدن أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 4، ص: 174
براي چیزي مثل انتظار کشیدن براي گرانی یا فراوانی متاع یا براي امریکه حصول یا زوال آن محل انتظار است چنانکه در آیه 30
سوره طور میفرماید:
أَمْ یَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ متربص- یعنی انتظار کشنده و جمعش متربصون و متربصین است چنانکه در آیه 31 سوره
طور میفرماید:
قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِینَ یعنی بگو انتظار بکشید و من هم با شما از منتظرانم.
ناگفته نماند کلیه موارد بکار رفتن این کلمه در قرآن مجید از باب تفعل است.
ص: 175
[سوره البقرة ( 2): آیه 227 ] .... ص : 175
صفحه 96 از 274
اشاره
( وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ( 227
ترجمه و شرح .... ص : 175
خداوند متعال در این آیه شریفه بیان میکند که اگر تصمیم خود را عوض نکردند و از نظر اختلافی که با همسر خود داشتند حاضر
نشوند خاطر او را بدست آورند و از ارضاء غریزه جنسی آنان امتناع ورزیدند و تصمیم بجدائی گرفتند البته آنهم با شرائطش مانعی
ندارد ولی باید بدانند که خداوند متعال نسبت باجراي ظاهري طلاق شنوا و از انگیزه و محرك آنهم مطلع میباشد و اگر منظور آنان
ضرر رساندن به همسران خود باشد خداوند متعال از آنها انتقام خواهد کشید.
تا توانی دل منه اندر فراق ابغض الاشیاء عندي الطلاق
(227)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 176
ور در این مدت کند قصد طلاق لفظ را با قصد باید اتفاق
بشنود حق هر چه گفت او بر زبان هم بود دانا باسراري نهان
(227)
ص: 176
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 176
قوله تعالی وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ طلاق- یعنی جدائی در جوامع الجامع مینویسد: طلاق بمعنی تطلیق است مثل کلام و سلام بمعنی
تکلیم و تسلیم چنانکه در آیه 230 سوره بقره میفرماید:
فَإِنْ طَلَّقَها فَلا جُناحَ عَلَیْهِما و از این ماده است:
انطلاق- یعنی رفتن و گشاده روئی و روانی زبان چنانکه در آیه 6 سوره ص میفرماید:
وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْ بِرُوا عَلی آلِهَتِکُمْ مطلقه- یعنی زن طلاق داده شده و جمعش مطلقات است چنانکه در آیه 228
سوره بقره میفرماید:
وَ الْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَۀَ قُرُوءٍ
ص: 177
توضیحات .... ص : 177
1) مفسرین در ذیل جمله وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَۀً لِأَیْمانِکُمْ سه قول نقل کردهاند: )
صفحه 97 از 274
1) یعنی قسم بخدا را حاجز و مانع از انجام کار نیک و پرهیزکاري و اصلاح میان مردم قرار ندهید و بعذر اینکه قسم خوردهام از )
کار نیک باز نمایند چنانکه قتاده و حسن و طاووس نیز این معنی را پذیرفتهاند و معنی عرضۀ در این صورت یعنی اعتراضی است که
مانع انجام میان دو چیز میشود.
2) قسم بخدا را دلیل و برهان بر ترك برّ و تقوي و اصلاح میان مردم قرار ندهید و اگر چنانکه بر ترك عملی قسم خورده باشید و )
سپس معلوم گردد که انجام آن عمل خیر و خوب بوده باستناد اینکه قسم خوردهاید آن را ترك نکنید و این معنی را از ابن عباس و
مجاهد و ربیع نیز نقل کردهاند:
ولی باعتقاد مرحوم طبرسی معناي این دو وجه یکی است.
3) خدا را در معرض قسم قرار ندهید و براي هر کار جزئی و کلی یا نیک و بدي قسم نخورید تا نیکو و خوب و پرهیزکار و )
اصلاحگر بین مردم باشید و بدین وسیله مردم شما را خوب و پرهیزکار و مصلح بدانند.
و اصولا قسم خوردن از نظر دین مقدس اسلام کار خوبی نیست بخصوص قسم بخدا مگر بخاطر هدفهاي مهمی که بر آن مترتب
میشود و اما سوگندي بغیر نام خدا باشد بکلی بیاعتبار و عمل کردن بآن ضرورت ندارد و همینطور است سوگندي که براي انجام
کار حرام و یا مکروه واقع میگردد ولی قسمهائی که بنام ص: 178
خدا واقع میشود و موضوعش هم کار خوب و یا مباحی است وفاء بآن ضروري و مخالفت با آن موجب کفاره نیز خواهد بود
چنانکه در آیه 91 سوره مائده میفرماید:
فَکَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساکِینَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَۀٍ فَمَنْ لَمْ یَجِ دْ فَصِ یامُ ثَلاثَۀِ أَیَّامٍ ذلِکَ کَفَّارَةُ
أَیْمانِکُمْ إِذا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظُوا أَیْمانَکُمْ.
2) بدانکه قسم کاهی از روي قصد و اراده و اختیار و توجه است و گاهی از روي عدم قصد و بیتوجهی یا از روي اکراه یا بواسطه )
هیجان غضب و نحو آن قسم دوم را لغو در ایمان گفتهاند که خداوند متعال در آیه مبارکه:
لا یُؤاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمانِکُمْ میفرماید: که این نوع قسمها مورد مؤاخذه نخواهد بود و اما قسمهائیکه از روي قصد و اراده واقع
میشود مورد مواخذه و عقوبت خواهد بود.
مرحوم طبرسی در ذیل این آیه نسبت بسوگند لغو چهار قول ذکر کرده است.
1) بنا بعقیده بعضی از مفسرین مقصود از سوگند لغو سوگندي است که مردم از روي عادت و بدون توجه میگویند و اللّه نه و اللّه )
و امثال اینها.
2) مجاهد و قتاده و جمعی دیگر از مفسرین گفتهاند سوگند لغو سوگندي است که شخص بگمان اینکه سخن او راست است )
سوگند میخورد ولی بعدا متوجه میشود که آنچه را بصحت و درستی آن قسم خورد دروغ بوده است.
3) ابن عباس و عدهاي دیگر از مفسرین گفتهاند که سوگند لغو سوگندي است که از روي غضب و ناراحتی واقع میشود. أنوار )
العرفان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص: 179
ولی سعید بن جبیر در اینصورت کفاره را لازم دانسته است. ( 2) بعضی از مفسرین نیز معتقدند که سوگند لغو سوگندي است که
لازم الوفاء نباشد:
در خاتمه باید توجه داشت که از شخص مؤمن سزاوار نیست کار لغو سر بزند چنانکه خداوند متعال در بیان اوصاف مؤمنین در آیه
3 سوره مؤمنین میفرماید: وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ.
3) ایلاء که یکی از موضوعات مهم فقهی است عبارت است از اینکه مرد از جهت ایذاء و اضرار بزنش قسم میخورد که با او )
همبستر نشود یا بطور کلی یا مدتی که بیشتر از چهار ماه باشد و اگر کمتر از چهار ماه باشد یا غرضی غیر از ایذاء و اضرار داشته
صفحه 98 از 274
مانند خوف از هلاکت طفل رضیع یا هلاکت خود زوجه حکم ایلاء بر آن جاري نمیگردد و در ایلاء معتبر است که سوگند
باسامی مقدسه الهیه باشد لذا سوگند به پیغمبر یا امام یا کعبه یا امثال اینها اگر واقع شود ایلاء منعقد نمیشود و حکم ایلاء این است
که تا چهار ماه او را مهلت دهند لیکن در مبدء چهار ماه بین فقهاء اختلاف است که آیا از زمان وقوع ایلاء است چنانکه مقتضاي
ظاهر آیه هم این است یا از زمان ترافع حاکم و حکم او چنانکه مفاد اخبار کثیره معتبره است و پس از انقتضاء چهار ماه شوهرش را
مخیّر میکنند بین برگشت به همسر و جماع با او یا رهائی زن و طلاق دادن باو و اگر رجوع کند باز بین فقهاء اختلاف است که آیا
کفاره خلف قسم بر او لازم است یا نه عدهاي زیادي از فقهاء گفتهاند باید کفاره بدهد و بعضی نیز قائلند بر اینکه کفاره لازم نیست
و اگر طلاق را اختیار نمود باید شرایط طلاق را رعایت کند مثل اینکه باید در طهر غیر مواقعه و حضور عدلین باشد و این طلاق
مطابق مذهب شیعه رجعی و طلاق اول است. اما بنظر بعضی از فقهاء طلاق باین است و براي تفصیل احکام ایلاء باید بکتب مفصله
فقه مراجعه شود.
ص: 180
روایات .... ص : 180
1) تفسیر نور الثقلین از امام جعفر صادق علیه السّلام در تفسیر آیه وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَ ۀً لِأَیْمانِکُمْ نقل کرده که آن حضرت )
فرمودند: اصلا بخدا قسم نخورید خواه قسمتان راست باشد یا دروغ زیرا خداوند متعال میفرماید:
وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَ ۀً لِأَیْمانِکُمْ و فرمودند کسی که بخدا قسم دروغ بخورد کافر است و کسی که قسم راست بخورد گناه کرده
است.
2) در کتاب کافی از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند هنگامیکه براي آشتی بین دو نفر دعوت شدي مگو )
که سوگند خوردهام که این کار را نکنم.
3) در کتاب کافی از امام جعفر صادق علیه السّلام در ذیل آیه لا یُؤاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمانِکُمْ روایت شده که فرمودند: لغو این )
است که شخص بگوید نه بخدا قسم چرا بخدا قسم و مقصودش قسم خوردن جدي نباشد.
4) در کتاب کافی از امام محمّد باقر و امام جعفر صادق علیهما السّلام روایت شده چنانکه کسی سوگند یاد کند که بیش از چهار )
ماه با همسر خود مباشرت نکند اگر پس از چهارده ماه زوجه به تصمیم شوهرش راضی شد که اشکال ندارد ولی اگر نزد حاکم
شرع رفت و از شوهر خود شکایت نمود در این صورت شوهر موظف ص: 181
است یا از تصمیم خود منصرف شده و با همسر خود مباشرت کند یا آنکه او را از همسري رها نموده و طلاق دهد و اینکه آیه
شریفه میفرماید:
وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ مرادش این است که باید طلاق موقعی انجام بگیرد که زن از حیض پاك شده باشد و البته مرد در زمان عده
میتواند بزنش رجوع نماید.
5) در تهذیب بسند خود از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام روایت نموده فرمودند: ایلاء کننده را حاکم پس از مرافعه زن او )
توقیف میکند اگر رجوع کرد چه بهتر و گر نه آن مرد را مجبور میکند که بزنش طلاق دهد.
6) در کافی بسند خود از ابی حمزه روایت کرده که گفت از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام از کفاره قسم سؤال کردم )
فرمودند آزاد کردن بنده یا پوشاندن لباس بده نفر بیبضاعت بر هر کدام دو پارچه و یا طعام دادن بده نفر و سیر کردن آنها و در
صورت عدم استطاعت بایستی سه روز متوالیا روزه بگیرد و اینها کفاره هر نحو از قسم است خواه ایلاء باشد یا غیر آن.
7) از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت شده که اگر فقیر کوچک و صغیر باشند باید هر دو نفر آنها را یک نفر حساب کنند. )
صفحه 99 از 274
ص: 182
تجزیه و ترکیب .... ص : 182
قوله تعالی وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَ ۀً لِأَیْمانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا مصدري که از کلمه ان تبروا بوجود میآید بوسیله لام محذوف است و جمله
باین صورت در میآید لبرکم و تقواکم و بنا بقولی مبتداء است براي خبر محذوف یعنی برکم و تقواکم خیر لکم.
قوله تعالی لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ مفهوم ایلاء سوگند متضمن ترك یا رفع تعهد است و تعلق به من نسائهم نوعی ترك و برکناري
از زن و مورد سوگند را میرساند: فان فاوؤ در مقابل یؤلون و جواب شرط فان اللّه غفور رحیم است.
ص: